۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه

مادر...

تمام وجود، در تار و پودي زاده شد و مادر انتخابي بود براي زايندگي. مادر آغاز زايندگي است. مادر عشق مي آفريند و فرزند را با عشق پيوند ميزند به او مي آموزد كه عشق ورزيدن اولين عامل وجود است و وجود از عشق آغاز شده و پايان آن نيز به عشق وابسته است.
ما اگر توجه کنیم، تلفظ کلمه مادر آرام و آهسته است. حتي اگر اين كلمه را بلند فرياد بزنيد باز زيباست و هيچ خشمي در اين كلمه نهفته نيست و مالا مال از محبت است.
مادر كلمه اي است كه از كلمات زيبا و پر انرژي ساخته شده كه حجي كردن تك تك آنها باعث آرامش خاطر انسان مي شود. ميم ، مثل مهر . مهر مادر بي پايان است و هيچگاه اين مهر نسبت به فرزند قطع نمي شود. گاهي بي مهري ما شايد باعث شود كه او نيز مهرش را نسبت به ما كم كند ولي هيچگاه قطع نخواهد شد. الف، مثل آفتاب، آفتابي كه گرماي وجودش تن آدمي را مالا مال گرما ميسازد و مانند گياهي كه به نور و گرمي آفتاب نياز دارد و بدون آن زندگي برايش نا ممكن است ما نيز نيازمند آفتابي چون مادريم. دال، مثل دريا، آنگاه كه از غم روزگار به خود مي پيچيم اين مادر است كه مانند دريا به هنگام غروب ما را به آغوش مي كشد و با ساحلي آرام و موجهاي كوتاه و ظريف غمهاي ما را مي شويد و وجود ما را آرام مي سازد و زندگي را در رگهاي خشكيده مان جريان مي دهد . ر، مثل رفيق، رفاقت رابطه ايست ماوراي دوستي . ما با دوستانمان تنها در زمان خوشي هايمان هستيم و بين ما وقتي كسي غمي داشته باشد مطرح نمي سازد چون تنها براي خوشي آمده است و نه براي غم در ضمن امكان دارد داخل جمع افرادي باشند كه به دنبال ضربه زدن و دو دوزه بازي كردن با ما باشند ولي رفاقت يعني رابطه اي كه در آن همه چيز تقسيم مي شود، اعم از غم و شادي و هيچكدام از افراد در اين رابطه قصد كلاه گذاشتن سر ديگري و يا اذيت و آزار ديگري را ندارند . تنها يك رابطه است كه ذاتاً اينگونه آغاز مي شود و آن رابطه بين مادر و فرزند است.
آغوش گرم مادر را تجربه كردن نعمتي است كه تنها خواستن مي خواهد و قدم برداشتن در مسير روبروي چهره او ...**تنها كافي است در ذهن بخواهيم تا ما را به آغوش بكشد آنگاه خود را در آغوشش خواهيم ديد و خواهيم فهميد كه چه كسي زودتر از خودمان تشخيص مي دهد كه چه مي خواهيم و باز اين نيروي عشق است كه مادر را آگاه تر از ضمير ناخودآگاه ما مي سازد.

بادا كه هم اكنون عشق الهي در رابطه من و مادرم حكم فرما خواهد شد و زندگي ما را سرشار از عشق و زيبايي خواهد كرد.
خداوندا ايمان دارم كه تو شبان مني و با وجود شباني چون تو محتاج به هيچ چيز نخواهم بود.
با اميد به آرزوهايم مينگرم و در ناخودآگاه خود به آنها ميرسم . چه زيبايند آرزوهايي كه تماماً دست يافتني شدند در حالي كه تنها يك معجزه ميتوانست مرا به آنها برساند.

سه شنبه چهارم تیر 1387

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر