۱۳۸۸ شهریور ۲۸, شنبه

قولی که به جوجه داده بودم...

ابتدا باید کمی درباره امید و اعتماد به مثبت بودن، بحث کنیم.
همانطور که بهت گفتم در تمام دنیا تنها 3 درصد از مردم هستند که آرزوهاشون رو مینویسن و اعتقاد دارن که بهشون میرسن و برای رسیدن به این آرزوها تمام راههای معقول رو امتحان میکنند.
کمی فکر کنی به این موضوع پی میبری که اونهایی که جزو این 3 درصد نیستن همیشه با ذهن هشیارشون درگیرند و پالسهای منفی زودتر روی ذهنشون تأثیر میگذاره و زودتر منفی می شوند و هدفشون رو گم میکنند و همچنین ناخواسته یا خواسته افکار مثبت دیگران رو هم منفی میکنند. حالا یا مستقیم: با تمسخر و حرفهای منفی و یا غیر مستقیم : با اعمال منفی و دپرس بودنشون. من به تو پیشنهاد میکنم که اولاً از این طور انسانها دوری کنی و ثانیاً به دنبال دوستی با انسانهای مثبت باشی.
تا اینجا درباره این بحث کردیم که چرا افراد دور و برمون بابت افکار مثبتمون ما رو قبول نمیکنند و یا ما رو تمسخر میکنند.
در ادامه میخواهیم درباره اساس قوانین ماوراء الطبیعه بحثی داشته باشیم که بهتر روشن شود که چگونه از این قوانین استفاده کنیم...
در ابتدا باید بدانیم که همه چیز در دنیا انرژی است و تعریف علمی آن هم به این طریق است که: هر جسمی ماده است و هر ماده ای از موکول تشکیل شده و هر مولکولی از اتم تشکیل شده است و همانطور که میدانیم اتم نیز تقسیم بر پروتن، نترون و الکترون میشود و این سه، تنها انرژی هستند. پس می بینیم که هر جسمی انرژی است و ما میتوانیم با انرژی مثبت تأثیری مثبت بر روی اجسام داشته باشیم و یا با انرژی منفی تأثیری منفی بر روی اجسام اطرافمان داشته باشیم.
حال میخواهیم در مورد ذهن و تأثیر آن بر دنیای ما بحث کنیم...
فلورانس اسکاول شین ذهن را به سه بخش تقسیم میکند:
ذهن سه بخش دارد:نیمه هشیار، هشیار و هشیاری برتر. ذهن نیمه هشیار، چون بخار یا برق، قدرت مطلق است و بدون مسیر و جهت. هر فرمانی به آن بدهند همان را انجام میدهد؛ و توان فهم و استنباط ندارد. هر آنچه آدمی عمیقاً احساس یا به روشنی مجسم کند بر ذهن نیمه هشیار اثر میگذارد، و مو به مو در صحنه زندگی ظاهر میشود.
زنی را میشناسم که در کودکی همیشه «وانمود میکرد» که بیوه است.
سراپا سیاه می پوشید و توری بلند و سیاه بر سر می نهاد. اطرافیانش تصور میکردند که بسیار باهوش و با نمک است. تا اینکه کودک بزرگ شد و با مردی ازدواج کرد که از جان و دل دوستش می داشت. اما چندی نگذشت که شوهرش مرد و زن سالیان سال لباس سیاه به تن کرد و تور سیاه بر سر گذاشت. تصویر خودش به صورت یک «بیوه زن» بر ذهن نیمه هشیارش اثر گذاشته بود و به رغم مصیبت جانکاهی که به بار آورد، به وقت خود به عینیت درآمد.
ذهن هشیار را ذهن نفسانی یا فانی خوانده اند.
ذهن هشیار، ذهن بشری است و زندگی را به همان شکلی که به نظر میرسد می بیند. ذهن هشیار، مرگ و بلا و بیماری و فقر و تنگنا را مشاهده میکند و بر ذهن هشیار اثر میگذارد.
هشیاری برتر یعنی آن ذهن الهی که درون هر انسان است، و قلمرو آرمانهای عالی و عرصه طرح الهی. زیرا هر انسانی صاحب طرحی الهی است که افلاطون آن را «الگوی کامل» خوانده است.

جایی هست که جز تو هیچ کس نمیتواند آن را پر کند. کاری هست که جز تو هیچ کس قادر به انجامش نیست.
این طرح در هشیاری برتر انسان دارای تصویری است در نهایت کمال که معمولاً به صورت آرمانی دست نیافتنی یا آرزویی چنان رؤیایی که محال برآورده شود، در ذهن هشیار جلوه میکند.
...............................................................................................................
سخنان استاد فلورانس را درباره ذهن، نقل کردیم و به جایی از بحث رسیده ایم که تا اینجا ما دریافتیم که دنیا انرژی است و تنها ابزاری که انسان برای تبدیل انرژی به اجسام در اختیار دارد ذهن است و ذهن آدمی سه بخش دارد(هشیار ، نیمه هشیار و هشیاری برتر ) و قدرتمندترین بخش ذهن همان ضمیر ناخودآگاه یا ذهن نیمه هشیار است که هر چه ما بخواهیم را برای ما آماده میسازد و درخواست ما از طریق ذهن هشیار و هشیاری برتر اتفاق می افتد که هشیاری برتر جایگاه خواست الهی و نیکیهای محض و آرمانهاست و ذهن هشیار جایگاه منطق، و بالطبع دیدن تمام ناخوشیها و خطرات و ترس و واهمه از تغییرات است.
پس مشخص شد که همه چیز را با چه ابزاری میتوان تغییر داد.
بخش آخر مبحث عمل است. ایمان بدون عمل مرده است.(فلورانس اسکاول شین)
عمل هنگامی که ذهن گرایش به سمت خواستن و شدن و اتفاق افتادن دارد وارد عرصه میشود و تا تغییرات دلخواه انجام نشود از پای نمی افتد و این در صورتی است که گرایش ذهن به سمت مخالف تغییر مسیر ندهد.
مواظب افکارتان باشید زیرا اعمال شما را تشکیل میدهند و مواظب اعمالتان باشید زیرا رفتار شما را تشکیل میدهد و مواظب رفتارهایتان باشد زیرا عادتهای شما را تشکیل میدهند و مواظب عادتهای خود باشید زیرا سرنوشت شما را تشکیل می دهد.
هیچ کس جز خود آدمی چیزی به خود نمی دهد. و هیچ کس جز خود آدمی چیزی را از خود دریغ نمی دارد.
ترسان مباشید ای گله کوچک که خواست خداوند شما است که ملکوت را به شما عطا فرماید.

جمعه یکم آذر 1387

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر