تنم گرم است و گونه هایم را گرمای شفا بخش ساحل آرام آرام سرخ میکند. سر انگشتانم سرد است. هنگامی که دست میبرم تا ماسه های سفید و براق ساحل را از گونه هایم بزدایم ، گرمای گونه هایم و سردی انگشتانم و نسیمی که با بوی دریا میان این دو می پیچد، بدنم را شل میکند. چشمانم دیگر توان باز بودن ندارد و صدای آهنگ کشیده شدن موج روی شنهای ساحل مرا به خوابی عمیق فرا میخواند ...
نسیم ساحل اندکی تندتر می وزد و صدای پروازش در دالان پیج در پیچ گوشم صدا میزند« هوووووو»...
صدای آشنای باد مرا به گذشته سیر می دهد و تمام افکارم را تسخیر میکند...
یادم آمد. همان شب بود. همان شب سرد بود که در حال قدم زدن آرزو کردم در چنین شبهای سردی در کنار ساحل گرم باشم با آفتابی گرم و لذت بخش...
شبهای سرد و روزهای بی رمق و زندگی سراسر بی لذت و پست. خاطرات آنروزها مرا آزار میدهد و روحم را خسته میکند. بهتر آنکه گذشته را رها کنم زیرا دیگر موعد نقد شدنش گذشته و تنها چکی برگشتی است.
کاترین از تو و خالق تو ممنونم. بیشتر از ممنون، من به تو مدیونم.
آهنگ دریا مرا به خود می آورد و چشمانم آهسته باز میشود. رضا مرا صدا میزند، پاشو بیا قلیون ردیف کردم. چه غروب زیبایی...
هر چیزی که ما باورش کنیم حقیقت است.
تخیل همه چیز است. «آلبرت اینیشتین»
رؤیاهای خود را با عمل جسورانه به باور تبدیل کنیم.تا دریابیم که همه چیز امکان پذیر است. تنها باید بخواهیم.
خداوندا ایمان دارم که تو ما را در تمام طول راه خواستن تا رسیدن راهنمایی خواهی کرد و ما را به سلامت به مقصد خواهی رساند. زیرا تو شبان راستین ما هستی.
نسیم ساحل اندکی تندتر می وزد و صدای پروازش در دالان پیج در پیچ گوشم صدا میزند« هوووووو»...
صدای آشنای باد مرا به گذشته سیر می دهد و تمام افکارم را تسخیر میکند...
یادم آمد. همان شب بود. همان شب سرد بود که در حال قدم زدن آرزو کردم در چنین شبهای سردی در کنار ساحل گرم باشم با آفتابی گرم و لذت بخش...
شبهای سرد و روزهای بی رمق و زندگی سراسر بی لذت و پست. خاطرات آنروزها مرا آزار میدهد و روحم را خسته میکند. بهتر آنکه گذشته را رها کنم زیرا دیگر موعد نقد شدنش گذشته و تنها چکی برگشتی است.
کاترین از تو و خالق تو ممنونم. بیشتر از ممنون، من به تو مدیونم.
آهنگ دریا مرا به خود می آورد و چشمانم آهسته باز میشود. رضا مرا صدا میزند، پاشو بیا قلیون ردیف کردم. چه غروب زیبایی...
هر چیزی که ما باورش کنیم حقیقت است.
تخیل همه چیز است. «آلبرت اینیشتین»
رؤیاهای خود را با عمل جسورانه به باور تبدیل کنیم.تا دریابیم که همه چیز امکان پذیر است. تنها باید بخواهیم.
خداوندا ایمان دارم که تو ما را در تمام طول راه خواستن تا رسیدن راهنمایی خواهی کرد و ما را به سلامت به مقصد خواهی رساند. زیرا تو شبان راستین ما هستی.
پنجشنبه نهم آبان 1387
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر