این سوالی است که یک دوست به این صورت در وبلاگ خودش مطرح کرده بود...
دیروز یکم خسته و دلتنگ بودم یک کمی به خدا غر زدم و درد و دل کردم و از خواسته هام گفتم و یک جورایی از مظلومیت خودم و اینکه تو زندگی چی حقم بوده و چی حقم نبوده حرف زدم و باز از خدایی اون مایه گذاشتم که خدایا تو خدایییی دیگه عظیم ترو قدرتمندتر از تو کیه که من ازش بخوام اینکه آخه مگه من راه را اشتباه اومدم که از تو خواستم؟من که جز توکل به تو و توسل و تلاش خودم دیگه کار نکرده ای بلد نیستم پس چرا جواب منو نمی دی و چرا آرزوم براورده نمی شه؟
شب اومدم چک میل کردم ایمیلی داشتم با این مضمون:
به نام خدا
یادداشتی از طرف خدا
به: شما
تاريخ : امروز
از: خالق
موضوع : خودت
(( من خدا هستم. امروز من همه مشكلاتت را اداره ميكنم .
لطفا به خاطر داشته باش كه من به كمك تو نياز ندارم. اگر در زندگي وضعيتي برايت پيش آيد كه قادر به اداره كردن آن نيستي، براي رفع كردن آن تلاش نكن .
آنرا در صندوق( براي خدا تا انجام دهد) بگذار . همه چيز انجام خواهد شد ولي در زمان مورد نظر من ، نه تو !
وقتي كه مطلبي را در صندوق من گذاشتي ، همواره با اضطراب دنبال(پيگيري) نكن .
در عوض روي تمام چيزهاي عالي و شگفت انگيزي كه الان در زندگي ات وجود دارد تمركز کن .
نااميد نشو ، توي دنيا مردمي هستند كه رانندگي براي آنها يك امتياز بزرگ است.
شايد يك روز بد در محل كارت داشته باشي : به مردي فكر كن كه سالهاست بیکار است و شغلی ندارد.
ممكنه غصه زودگذر بودن تعطيلات آخر هفته را بخوري: به زني فكر كن كه با تنگدستي وحشتناكي روزي دوازده ساعت ، هفت روز هفته را كار ميكند تا فقط شكم فرزندانش را سير كند.
وقتي كه روابط تو رو به تيرگي و بدي ميگذارد و دچار ياس ميشوي : به انساني فكر كن كه هرگز طعم دوست داشتن و مورد محبت واقع شدن را نچشيده.. ))
وقتی این ایمیل را خوندم واقعا یک حالتی بهم دست داد اینکه جواب حرفام را ازش گرفتم و اونجایی که بهم گفت:همه چيز انجام خواهد شد ولي در زمان مورد نظر من ، نه تو !
واقعا شوکه شدم و دهنم بسته شد
برای من این ایمیل سوای از اینکه یک متنی هست که یک نفر درست کرده و یک سری نصیحت و نکته ای که برای امید بخشی به آدم و بهبود زندگی بیان کرده و درواقع رحمت و لطف و مهربانی خدا که همیشه و هر لحظه همراهمون را به صوت یک نامه بیان کرده ٬ یک نشانه است یک تلنگر خدایا می دونم که تو هیچ وقت منو تنها نمی گذاری و در لحظه لحظه ی زندگیم به هر شکلی بوده وجودت را احساس کردم که به خدایی خودت قسم هیچ شکی در این نیست
اما برام یک سوال هست اینکه اگر همه چيز انجام خواهد شد ولي در زمان مورد نظر من ، نه تو ! پس جایگاه دعا و نیایش و درخواستهایی که خالصانه و صادقانه ازت داریم که در زمانی که برامون مهمه و در واقع ازدید خودمون موقع انجامشون هست چی می شه؟ جایی که دوست داریم یک خواسته در زمان سنی یا در رنج سنی خاصی عینیت پیدا کنه چی؟ که اگر اون زمان بگذره اون آرزو دیگه ارزشی برامون نداره این روزها این سوالها برام مهم شدن از یک طرف خودم به شخصه آدم معتقدی هستم و نمی خوام کوچکترین ضربه ای به اعتقاداتم وارد شده مثل اینکه خداوند مستجاب الدعوه است و یا این که خداوند خواسته های بندگانش را زود اجابت می کنه و دیگه اینکه دعا تقدیر و قضا و قدر را می تونه عوض کنه از طرفی هم اینکه بشنوم و ببینم که نه هر اتفاقی هر موقع که قرار باشه رخ بده انجام می شه و اینکه هر چی خدا بخواد همون و ... هر زمان که خودش صلاح بدونه همون.... پس تکلیف دعا چی می شه؟ اون موقع که می خواهیم بهترین و ایده آل برامون باشه و البته صلاح و مصلحت باشه و سبب خیر و از رنج و ناآرامی و ... زودتر رها بشیم و دعامون هر چه زودتر مستجاب شه پس یعنی خداوند خواسته بنده اش را ندید می گیره؟
تا به اینجا پستی بود که یک دوست نوشته بود... بعد از این جوابیه ای است که سعید.الف در حد توانش توانسته ارائه بدهد...
-------------------------------------------------------------------------------------
سلام دوست من...
من هم مدتی با سوالهایی که شما اکنون با آن درگیر هستید، در گیر بوده ام و سعی در حل این مسئله مرا به جوابهایی رساند که امیدوارم به شما هم در حل این مسئله کمک کند.
به دلیل اینکه باور داریم خداوند منشأ هستی است. خواسته هایمان را از پیشگاه او طلب میکنیم و معتقدیم جز او هیچکس نیست که بتواند چیزی به بندگان خود بدهد. همچنین اعتقاد داریم که هر چه بخواهیم بی کم و کاست به ما میدهد و عاشق هیچگاه معشوقش را نمی آزارد و اصولاً خداوند تنها لبخند بندگانش را دوست دارد.
چند سال پیش به جهت اعتقادات فوق الذکر من تنها دعا را انتخاب کردم و فقط دعا میکردم و میخواستم. بعد از مدتی حتی به کوچکترین دعا هایم نیز پاسخی داده نشده بود و سوالی عظیم در ذهن من ایجاد شد که مگر خدایی بزرگ وجود ندارد که کل کائنات در دست اوست. پس چرا پاسخی به درخواستهای من نمیدهد.
مدتی خسته و رنجور بودم و به کل فکر دعا کردن را از سرم بیرون بردم و بی خیال به زندگی ادامه دادم و تقریباً مطمعن شده بودم که خبری نیست و همه چیز دروغ است و چنین و چونان.(پوچ گرایی)
اندکی به همین منوال گذشت تا زمانی که تلنگری کوچک جوابی عظیم به من داد و مرا بیدار کرد.
تلنگر این بود که سوالی عمیقتر به ذهنم خطور کرد و آن این بود که پس حاصل زندگی چیست؟ و بودن چه مفهومی دارد و اساس هست شدن بر مبنای چه طرز تفکری بوده است.
سوالها یکی پس از دیگری مرا فرا گرفت و به دنبال یافتن جواب، به این سو و آن سو کشیده میشدم. که حاصل تمام جستجو ها برای من ، جوابی بود اینگونه: تمام دنیا و گذر زمان در نظر خداوند ثانیه ای و تکانی بیش نیست و احمقانه است که من خداوندی را که هفت آسمان و کرات بی شمار را خلق کرده آنقدر کوچک بشمارم که بنشیند و شخصاً تمام امور مرا با دعاهای من برآورده سازد. با خود میگفتم مگر امکان دارد!! که خداوندی که برای تمام امور دنیا برنامه ای قرار داده برای جواب به درخواستهای ما برنامه ای نداشته باشد. جستجوی بیشتر ، مرا به سوی هدفی والا راهنمایی کرد و آن قوانین کائنات بود. قانونهای بی شماری که خداوند برای دنیا قرار داده تا همه امور به صورت منظم و یکپارچه در کنار هم دنیایی را بسازند که برای زیستن انسانهایی با خلق و خوی رفتاری و رنگها و زبانهای بی شمار با نیازهای عدیده و تمام نشدنی ، عالی و بی نقص باشد و همچنین خود به خود و با استفاده از قوانین و نیازها و نعمتها ، بازیهایی کوچک برای انسانها ایجاد کند که راهی باشد برای شناخت و تمایز انسانهای با تقوا و بی تقوا ، که اصطلاحاً ما به این بازیها امتحان میگوییم .
پس ما تا اینجا نتیجه میگیریم که تمام دنیا با برنامه ای از پیش تهیه شده ساخته شده است و تمام اجزاء هستی قوانینی برای اجرا دارند.
من و شما وقتی دعایی میکنیم قوانینی را از کائنات بر میگزینیم که خداوند آنها را ایجاد کرده که در صورت حرکت به فعالیت درآیند و ما را در جهت هدفمان یاری رسانند.
ما خوب میدانیم که خداوند در قرآن خود، به جز زمانهایی که میخواهد معجزه خود را به منحصه ظهور بگذارد. برکت خود را منوط به حرکت انسانها میداند و به دلیل عامه گویی از قوانین و فرمولها صحبتی به میان نمی آورد. به طور مثال ما در فیزیک داریم که وقتی سنگی به جرم یک کیلوگرم را از یک بلندی به اندازه یک متر رها کنیم آن سنگ یک ثانیه طول میکشد که با زمین برخورد و این یک ثانیه را بر اساس فلان فرمول به دست آورده ایم ولی وقتی شما بخواهید به شخصی که هیچ چیز از فیزیک نمیداند بگویید که آن سنگ کی به زمین برخورد میکند ، تنها میتوانید بگویید که آن سنگ رو اگر از آن بالا به طرف زمین رها کنی یک ثانیه دیگر به زمین میرسد و او نیز قطعاً جوابی برای این یک ثانیه ای که شما تخمین زده اید نخواهد یافت.
جوابی که از تجزیه و تحلیل این مباحث برای من به دست آمد این است که دعا کردن قوانین کائنات را بیدار میسازد و همچنین به من جرعت حرکت کردن میدهد و احساس وجود تکیه گاهی که تکیه گاهی ندارد مرا آرام میکند و در آخر حرکتی که من با فکر و اختیار خود انجام میدهم مرا پیروز میگرداند و یا با شکست تجربه ای عظیم تر به من می بخشد که برای بدست آوردن موهبتی بزرگتر مرا یاری خواهد کرد.
در واقع معجزه دعا در بیدار کردن ما از خواب غفلت و سکون است و کاری با میکند که حرکت کنیم و بر طبق قوانین کائنات برکت دریافت کنیم.
در واقع دلیل وجود فرشتگان را نیز همین مبحث توجیه میکند. ما بر طبق فرامین پیامبرانمان و همچنین سخنان خداوند در کتب مقدس از وجود فرشتگان آگاه هستیم و حتی در برخی موارد وظایف آنها را نیز میدانیم.
مثلاً فرشتگان حسابرس: جایگاه این فرشتگان را در شانه های چپ و راست میدانیم و وظیف آنها مکتوب کردن اعمال خوب و بد ماست. اثبات وجود این فرشتگان به ما می آموزد که خداوند برای هر امور ما حسابرسی قرار داده و همه کارهای ما را خود انجام نمیدهد. و یا وجود فرشته وحی که نشانگر این مطلب است که حتی خداوند برای ارتباط با پیامبرانش برنامه ای مدون و خاص دارد و هیچگاه خود مستقیماً با پیامبرانش سخن نگفته است.
امید وارم هر چند اندک جوابهای سوالاتت را داده باشم. ولی همیشه این را بدان که تمام وجود تو اختیار است و جبری وجود ندارد که تو را مجاب به بندگی کند. در واقع همین امر است که باعث میشود خداوند به فرشتگانی که همیشه در حال عبادت او هستند فرمان دهد که به انسان سجده کنند. زیرا انسان در عین آزادی و اختیار خداوند را عبادت میکند و عبادت در عین آزادی است که معنی پیدا میکند.
شما مختارید که هر تصمیمی را اجرا کنید و هر خوبی و نیکی و نعمتی را با درایت و عقل به دست آورید و نعمات بی شمار خداوند را شاکر باشید...
دیروز یکم خسته و دلتنگ بودم یک کمی به خدا غر زدم و درد و دل کردم و از خواسته هام گفتم و یک جورایی از مظلومیت خودم و اینکه تو زندگی چی حقم بوده و چی حقم نبوده حرف زدم و باز از خدایی اون مایه گذاشتم که خدایا تو خدایییی دیگه عظیم ترو قدرتمندتر از تو کیه که من ازش بخوام اینکه آخه مگه من راه را اشتباه اومدم که از تو خواستم؟من که جز توکل به تو و توسل و تلاش خودم دیگه کار نکرده ای بلد نیستم پس چرا جواب منو نمی دی و چرا آرزوم براورده نمی شه؟
شب اومدم چک میل کردم ایمیلی داشتم با این مضمون:
به نام خدا
یادداشتی از طرف خدا
به: شما
تاريخ : امروز
از: خالق
موضوع : خودت
(( من خدا هستم. امروز من همه مشكلاتت را اداره ميكنم .
لطفا به خاطر داشته باش كه من به كمك تو نياز ندارم. اگر در زندگي وضعيتي برايت پيش آيد كه قادر به اداره كردن آن نيستي، براي رفع كردن آن تلاش نكن .
آنرا در صندوق( براي خدا تا انجام دهد) بگذار . همه چيز انجام خواهد شد ولي در زمان مورد نظر من ، نه تو !
وقتي كه مطلبي را در صندوق من گذاشتي ، همواره با اضطراب دنبال(پيگيري) نكن .
در عوض روي تمام چيزهاي عالي و شگفت انگيزي كه الان در زندگي ات وجود دارد تمركز کن .
نااميد نشو ، توي دنيا مردمي هستند كه رانندگي براي آنها يك امتياز بزرگ است.
شايد يك روز بد در محل كارت داشته باشي : به مردي فكر كن كه سالهاست بیکار است و شغلی ندارد.
ممكنه غصه زودگذر بودن تعطيلات آخر هفته را بخوري: به زني فكر كن كه با تنگدستي وحشتناكي روزي دوازده ساعت ، هفت روز هفته را كار ميكند تا فقط شكم فرزندانش را سير كند.
وقتي كه روابط تو رو به تيرگي و بدي ميگذارد و دچار ياس ميشوي : به انساني فكر كن كه هرگز طعم دوست داشتن و مورد محبت واقع شدن را نچشيده.. ))
وقتی این ایمیل را خوندم واقعا یک حالتی بهم دست داد اینکه جواب حرفام را ازش گرفتم و اونجایی که بهم گفت:همه چيز انجام خواهد شد ولي در زمان مورد نظر من ، نه تو !
واقعا شوکه شدم و دهنم بسته شد
برای من این ایمیل سوای از اینکه یک متنی هست که یک نفر درست کرده و یک سری نصیحت و نکته ای که برای امید بخشی به آدم و بهبود زندگی بیان کرده و درواقع رحمت و لطف و مهربانی خدا که همیشه و هر لحظه همراهمون را به صوت یک نامه بیان کرده ٬ یک نشانه است یک تلنگر خدایا می دونم که تو هیچ وقت منو تنها نمی گذاری و در لحظه لحظه ی زندگیم به هر شکلی بوده وجودت را احساس کردم که به خدایی خودت قسم هیچ شکی در این نیست
اما برام یک سوال هست اینکه اگر همه چيز انجام خواهد شد ولي در زمان مورد نظر من ، نه تو ! پس جایگاه دعا و نیایش و درخواستهایی که خالصانه و صادقانه ازت داریم که در زمانی که برامون مهمه و در واقع ازدید خودمون موقع انجامشون هست چی می شه؟ جایی که دوست داریم یک خواسته در زمان سنی یا در رنج سنی خاصی عینیت پیدا کنه چی؟ که اگر اون زمان بگذره اون آرزو دیگه ارزشی برامون نداره این روزها این سوالها برام مهم شدن از یک طرف خودم به شخصه آدم معتقدی هستم و نمی خوام کوچکترین ضربه ای به اعتقاداتم وارد شده مثل اینکه خداوند مستجاب الدعوه است و یا این که خداوند خواسته های بندگانش را زود اجابت می کنه و دیگه اینکه دعا تقدیر و قضا و قدر را می تونه عوض کنه از طرفی هم اینکه بشنوم و ببینم که نه هر اتفاقی هر موقع که قرار باشه رخ بده انجام می شه و اینکه هر چی خدا بخواد همون و ... هر زمان که خودش صلاح بدونه همون.... پس تکلیف دعا چی می شه؟ اون موقع که می خواهیم بهترین و ایده آل برامون باشه و البته صلاح و مصلحت باشه و سبب خیر و از رنج و ناآرامی و ... زودتر رها بشیم و دعامون هر چه زودتر مستجاب شه پس یعنی خداوند خواسته بنده اش را ندید می گیره؟
تا به اینجا پستی بود که یک دوست نوشته بود... بعد از این جوابیه ای است که سعید.الف در حد توانش توانسته ارائه بدهد...
-------------------------------------------------------------------------------------
سلام دوست من...
من هم مدتی با سوالهایی که شما اکنون با آن درگیر هستید، در گیر بوده ام و سعی در حل این مسئله مرا به جوابهایی رساند که امیدوارم به شما هم در حل این مسئله کمک کند.
به دلیل اینکه باور داریم خداوند منشأ هستی است. خواسته هایمان را از پیشگاه او طلب میکنیم و معتقدیم جز او هیچکس نیست که بتواند چیزی به بندگان خود بدهد. همچنین اعتقاد داریم که هر چه بخواهیم بی کم و کاست به ما میدهد و عاشق هیچگاه معشوقش را نمی آزارد و اصولاً خداوند تنها لبخند بندگانش را دوست دارد.
چند سال پیش به جهت اعتقادات فوق الذکر من تنها دعا را انتخاب کردم و فقط دعا میکردم و میخواستم. بعد از مدتی حتی به کوچکترین دعا هایم نیز پاسخی داده نشده بود و سوالی عظیم در ذهن من ایجاد شد که مگر خدایی بزرگ وجود ندارد که کل کائنات در دست اوست. پس چرا پاسخی به درخواستهای من نمیدهد.
مدتی خسته و رنجور بودم و به کل فکر دعا کردن را از سرم بیرون بردم و بی خیال به زندگی ادامه دادم و تقریباً مطمعن شده بودم که خبری نیست و همه چیز دروغ است و چنین و چونان.(پوچ گرایی)
اندکی به همین منوال گذشت تا زمانی که تلنگری کوچک جوابی عظیم به من داد و مرا بیدار کرد.
تلنگر این بود که سوالی عمیقتر به ذهنم خطور کرد و آن این بود که پس حاصل زندگی چیست؟ و بودن چه مفهومی دارد و اساس هست شدن بر مبنای چه طرز تفکری بوده است.
سوالها یکی پس از دیگری مرا فرا گرفت و به دنبال یافتن جواب، به این سو و آن سو کشیده میشدم. که حاصل تمام جستجو ها برای من ، جوابی بود اینگونه: تمام دنیا و گذر زمان در نظر خداوند ثانیه ای و تکانی بیش نیست و احمقانه است که من خداوندی را که هفت آسمان و کرات بی شمار را خلق کرده آنقدر کوچک بشمارم که بنشیند و شخصاً تمام امور مرا با دعاهای من برآورده سازد. با خود میگفتم مگر امکان دارد!! که خداوندی که برای تمام امور دنیا برنامه ای قرار داده برای جواب به درخواستهای ما برنامه ای نداشته باشد. جستجوی بیشتر ، مرا به سوی هدفی والا راهنمایی کرد و آن قوانین کائنات بود. قانونهای بی شماری که خداوند برای دنیا قرار داده تا همه امور به صورت منظم و یکپارچه در کنار هم دنیایی را بسازند که برای زیستن انسانهایی با خلق و خوی رفتاری و رنگها و زبانهای بی شمار با نیازهای عدیده و تمام نشدنی ، عالی و بی نقص باشد و همچنین خود به خود و با استفاده از قوانین و نیازها و نعمتها ، بازیهایی کوچک برای انسانها ایجاد کند که راهی باشد برای شناخت و تمایز انسانهای با تقوا و بی تقوا ، که اصطلاحاً ما به این بازیها امتحان میگوییم .
پس ما تا اینجا نتیجه میگیریم که تمام دنیا با برنامه ای از پیش تهیه شده ساخته شده است و تمام اجزاء هستی قوانینی برای اجرا دارند.
من و شما وقتی دعایی میکنیم قوانینی را از کائنات بر میگزینیم که خداوند آنها را ایجاد کرده که در صورت حرکت به فعالیت درآیند و ما را در جهت هدفمان یاری رسانند.
ما خوب میدانیم که خداوند در قرآن خود، به جز زمانهایی که میخواهد معجزه خود را به منحصه ظهور بگذارد. برکت خود را منوط به حرکت انسانها میداند و به دلیل عامه گویی از قوانین و فرمولها صحبتی به میان نمی آورد. به طور مثال ما در فیزیک داریم که وقتی سنگی به جرم یک کیلوگرم را از یک بلندی به اندازه یک متر رها کنیم آن سنگ یک ثانیه طول میکشد که با زمین برخورد و این یک ثانیه را بر اساس فلان فرمول به دست آورده ایم ولی وقتی شما بخواهید به شخصی که هیچ چیز از فیزیک نمیداند بگویید که آن سنگ کی به زمین برخورد میکند ، تنها میتوانید بگویید که آن سنگ رو اگر از آن بالا به طرف زمین رها کنی یک ثانیه دیگر به زمین میرسد و او نیز قطعاً جوابی برای این یک ثانیه ای که شما تخمین زده اید نخواهد یافت.
جوابی که از تجزیه و تحلیل این مباحث برای من به دست آمد این است که دعا کردن قوانین کائنات را بیدار میسازد و همچنین به من جرعت حرکت کردن میدهد و احساس وجود تکیه گاهی که تکیه گاهی ندارد مرا آرام میکند و در آخر حرکتی که من با فکر و اختیار خود انجام میدهم مرا پیروز میگرداند و یا با شکست تجربه ای عظیم تر به من می بخشد که برای بدست آوردن موهبتی بزرگتر مرا یاری خواهد کرد.
در واقع معجزه دعا در بیدار کردن ما از خواب غفلت و سکون است و کاری با میکند که حرکت کنیم و بر طبق قوانین کائنات برکت دریافت کنیم.
در واقع دلیل وجود فرشتگان را نیز همین مبحث توجیه میکند. ما بر طبق فرامین پیامبرانمان و همچنین سخنان خداوند در کتب مقدس از وجود فرشتگان آگاه هستیم و حتی در برخی موارد وظایف آنها را نیز میدانیم.
مثلاً فرشتگان حسابرس: جایگاه این فرشتگان را در شانه های چپ و راست میدانیم و وظیف آنها مکتوب کردن اعمال خوب و بد ماست. اثبات وجود این فرشتگان به ما می آموزد که خداوند برای هر امور ما حسابرسی قرار داده و همه کارهای ما را خود انجام نمیدهد. و یا وجود فرشته وحی که نشانگر این مطلب است که حتی خداوند برای ارتباط با پیامبرانش برنامه ای مدون و خاص دارد و هیچگاه خود مستقیماً با پیامبرانش سخن نگفته است.
امید وارم هر چند اندک جوابهای سوالاتت را داده باشم. ولی همیشه این را بدان که تمام وجود تو اختیار است و جبری وجود ندارد که تو را مجاب به بندگی کند. در واقع همین امر است که باعث میشود خداوند به فرشتگانی که همیشه در حال عبادت او هستند فرمان دهد که به انسان سجده کنند. زیرا انسان در عین آزادی و اختیار خداوند را عبادت میکند و عبادت در عین آزادی است که معنی پیدا میکند.
شما مختارید که هر تصمیمی را اجرا کنید و هر خوبی و نیکی و نعمتی را با درایت و عقل به دست آورید و نعمات بی شمار خداوند را شاکر باشید...
شنبه بیست و ششم بهمن 1387
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر