۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

سنگ بنا

زمانی که تحت آموزشهای بازاریابی قرار داشتم. در قسمتی از آموزشهای بصری فیلمی آموزشی از سمینار آقای جو فابرگاس به نمایش گذاشته شد که در مورد هدف گذاری در بازاریابی محصول بود. اسم این سمینار هشت سنگ بنای اصلی بود که قصد دارم تو این پست تنها به یکی از این هشت سنگ بنا اشاره کنم.

در واقع سنگ بنای هشتم از هشت سنگ بنای اصلی در مورد هدف والا بحث میکرد...

آقای فابرگاس با مثالی، مبحث سنگ بنای هشتم رو شروع میکنه که اینگونه است:

روزی کشیشی برای ساختن یک کلیسا مبالغی از مردم شهر جمع میکنه و پس از تأمین مصالح ساختمانی به دنبال معماران ساختمانی شهر میره... اون سه معمار زبر دست و خبره شهر رو استخدام میکنه و معماران شروع به فعالیت و ساخت کلیسا میکنن...

مدتی بعد کشیش متوجه میشه که کار ساخت کلیسا به کندی انجام میشه و حتماً موردی در یکی از بخشها به وجود اومده که اونطور که باید ساخت کلیسا پیشرفت فیزیکی نداره...

کشیش تمام بخشها رو کنترل میکنه تا عیب کار رو متوجه بشه... کارگران بخش حمل و نقل، مصالح رو به موقع به سازه میرسونن و تمام بخش مصالح اولیه به درستی کار میکنه...بخش کارگران هم به سختی تمام فرامین معماران رو به موقع و سر وقت خواسته شده اجرا میکنن... تنها بخشی که مورد ضن قرار میگیره بخش مربوط به معماران و مدیریت سازه است...

کشیش فردای همون روز به محل ساخت کلیسا میره تا با معماران درباره کارشون صحبت کنه...

کشیش برای یافتن شخصی که مصبب این کندی کار شده سوالی یکسان رو از هر سه معمار میپرسه: شما در حال چه کاری هستید؟

اولین معمار به سوال اینگونه پاسخ میده: ما آجرها رو روی هم قرار میدیم که سازه ای که میخواهید رو براتون بسازیم...

دومی اینگونه جواب میده: ما داریم کار میکنیم که بتونیم مایحتاج خانواده هامون رو تأمین کنیم...

سومی اینگونه جواب میده: ما کار میکنیم تا کلیسایی بسازیم که نسلهای ما رو سالهای سال تأمین کنه...

کشیش تمام پروژه رو به معار سومی واگذار میکنه و یک ماه بعد کلیسا به روی مردم شهر باز میشه تا نسل در نسل جهت پیشرفت و سامان دادن به معنویات مردم شهر از اون استفاده بشه...

فکر میکنم مثال گویای همه چیز بود و نیازی به تحلیل نداشته باشه...

الطاف شبان من در پس تمام امورم جریان دارد. او نخواهد گذاشت که گرگی به گله ام بزند. در پناه او همه چیز آسان است...


پنجشنبه شانزدهم مهر ماه سال 1388

۵ نظر:

  1. آقا سلام علیکم..
    ما بالاخره این پست رو هم خوندیم آقای خوشبخت..

    چه درسهای قشنگی داشتید ها..
    داستان جالبی رو واسه آموزش این درس انتخاب کرده بودند استاد...

    بله دیگه، موقعی که سنگ بنا رو میذاریم، باید هدفمون معلوم باشه.. اگه در جهت هدف گام برداریم، حتماً موفق میشیم.. اما اگه از همون اول، مقصدمون رو نشناسیم و با نیت رسیدن به هدفمون کار رو انجام ندیم، مطمئنا موفق هم نمیشیم..

    بسیار جالب بود..

    شاد زی همیشه دوست خوبم.......

    پاسخحذف
  2. هدف گذاری مهمه و این که در آینده چه کاری میخوای انجام بدی اما در محیطی که شرایط رسیدن به هدفت هم فراهم باشه و بدونی که آینده ات همیشه در حال بالا و پایین شدن نیست...در کل همه اینا رو که گفتی اما به قول شاملوی عزیز غم نان اگر بگذارد....

    پاسخحذف
  3. می بینم که کامنتها رو تایید نکردید...

    واییییییییییی نکنه کامنتمون مورد داشته باشه..


    شاد زی دوست خوبم......

    پاسخحذف
  4. سلام جناب خوشبخت..
    میشه این عکس رو حجمش رو واسه من تا حد ده کیلو بایت و کمتر از اون، بیارید پایین که بذارمش توی وبلاگم؟
    عکس قبلی رو حذف کردم، حالا این رو بلد نیستم حجمش رو کم کنم...

    پسوندش هم باید جی پی ای جی باشه ها....



    http://haastii.persiangig.com/other/PEYDA754.JPG


    شاد زی همیشه......

    پاسخحذف
  5. به به مبارک باشه چقدر خوشگل شده وبلاگت ...بابا با کلاس

    پاسخحذف