۱۳۸۸ آبان ۴, دوشنبه

خدا کند

اول از همه باید بگم به این نتیجه رسیدم که بنده مال اینجور دپرس بازیا نیستم و کلاً با روحیه ام سازگار نیست و باید برگردم و مثل یه آدم زندگی کنم. دلم به همین یه فضای مجازی بنده؛ که خونه خودمو و مهمونای عزیزمه، دیگه واسه چی باید درد بی درمون بگیرم...هااا

خوب نباید میشد... ولی وقتی شده مگه من میتونم کاری بکنم و اگر نتنوم از افکارم در برابر چنین چیزایی محافظت کنم دیگه به چه درد میخوره این همه کار کردن روی ذهنم...

باید بگم، رفت که رفت... لابد به قول یارو گفتنی برا هم نبودیم که رفت...

ولی اینم بنویسم بعد راهیش کنم... این پستم از اون پستاییه که نمیتونم ننویسمش...

حالا که شما اینقدر خوشگل من رو رها کردی، منم میخوام به سبک خودم راهیت کنم و چندتا دعا میکنم برات که احتمالاً با این جیگر سوخته من، همش مستجاب میشه...ایشالله

آن سرمه ای که کند سیه دو مژگانت................خدا کند بریزد و سیه کند تمبانت

وان رنگ طلایی که کند مویت بور......................خدا کند نگیرد و سفید کند مویت

وان رژی که رخ دهد آن لبان ناجورت...................خدا کند بلغزد و ناسور کند رویت

وان ابروان کمانت که اشوه گر است..................خدا کند بریزد و خراب کند اصلاحت

وان لباس عروس که بر آن نازی.........................خدا کند چاک خورد و به باد رود نازت

وان کفش سفید که کند قدت راست ................ خدا کند بچرخد و زمین زند شویت

وان تویوتای کمری که مرکبت باشد....................خدا کند نباشد و سوار کنند به نیسانت

وان دسته ی گل که فاخرت سازد......................خدا کند بیافتد و له شود به پاهایت

وان داماد خجسته ای که بر او نازی....................خدا کند بنالد و گند زند به اعصابت

وان وقت که هل هله آرام گرفت.........................خدا کند بسازد و سفید کند بختت

وان وقت که زندگی آغاز کنی............................ خدا کند بماند و حاصل شود وصالت

وان وقت که رنج کشی از دستش......................خدا کند برنجد و دوباره سر دهد به راهت

وان وقت که شاد گشتی از وی.........................خدا کند بداند و شاد شود به رفتارت

وان وقت که خطا یا که جفایی کردی...................خدا کند ببخشد و دل در دهد به نازت

وان وقت که عمرت به دم آخر بود......................خدا کند بخواهد و جان دهد کنارت
(س.الف؛ملقب به خوشبخت 4/7/1388)

امروز خیلی خوشحالم که دوستای خوب و یک خاله خوب دارم که هوای منو دارن و برای تک تک تون احترام قائلم. عاشقانه دوستتون دارم و به خودم می بالم که توان اینو دارم که دوستای خوبی مثل شما داشته باشم...

دوست دارم در این پست یک چند سطر شعر نو هم از برای شما بگم که در وضعیت های بد و خوب، همراه منید...

گلابی جان من این شعر نو رو میخوام در وصف حال تو و کچل بگم...امیدوارم مورد پسندت واقع بشه...

دیر زمانیست، کچلم گم شده است

هر کسی تک بزند با دل و جان

میپرم سوی موبایلم آن سان

که بترسد سیم کارت

و بلرزد دستم

باز بینم کچلم نیست، تا تک بزند

بلکه این فرناز است

از ته دل گوید، که همی محسن او آمده است

شارژ را در ره یارش، به حراجی زده است

و در آن خوشحالی

به منم تک زده است

پس از اتمام تماس

دل من میگیرد

غم در آن کلبه تنهایی من سنگین است

و در آن تنهایی، فکری آزرد مرا

نکند کین کچلم آزرده ست

نکند غم به دلش رخنه زده ست

نکند کله بی برگ و برش

به دری خورده و خونین گشته ست

نه خدایا نکن این کار

که هم او یار منست

تو فقط کاری کن

که گلم بر گردد

و اگر باز نخواست

تو فقط کاری کن

که دلش در همه عمر

شاد و نوشین گردد...

و اما یه شعر نوی دست اول و تر و تمیز واسه خاله هستی که همچین دلم میخواد بلند بگم دوستت دارم خاله هستی... امیدوارم خوشت بیاد خاله...

کوچه باغی است پر از دار و درخت

سنگ فرشی است پر از برگ قشنگ

رنگ نارنجی و زرد و قرمز

بویی از کاگل و دیوار بلند

گو ایا در وسط پائیزیم

فصلی از رنگ و دل و نقش و نگار

اندکی آنسوتر، جوی آبی است، روان

قدمم کوچک و چست است

خاله ام میگوید:

پسر خوب و گلی باش؛

من امروز تو را آوردم

که کنم شاد دل کوچک تو

گفتمش پس خاله

بدویم بر آن سو

که در آن هست یک جوی

ماهی قرمز من در آن است

همه ی هستی من در آن است
مادرم آن ماهی

به همین جوی انداخته است

در همان روز سیاه

که شدم منفی سه

حجتش را با من

به نمودش اتمام

گفته است تا که نخوانم دیکته

و نگیرم رتبه

از ماهی و آن تنگ بلوری خبری نیست

خاله ام گفت: باشد

چادرش در دستم

بدویدیم به سوی آن سو

که در آنجا روان بود، یک جوی

خاله ام با من گفت:

تو بگرد این طرفش

من بگردم طرف دیگر جوی

در همان هنگامه

که دلم در تب و تاب ماهی قرمز بود

از دو پا لغزیدم و به جوی افتادم

خاله ام جیغی زد

او به فریاد و فقان

من دستار و زمان

همه را بند شدیم

تا که بنمود برون

از دوپایم بیرون

لحظه ای غر میزد

لحظه ای میخندید

من همی بودم شاد

ماهی قرمز را

دیده بودم کف آب

دست در دستم داد

دستش بگرفتم و کشیدم از آب

خاله ماهی را دید

دست خود جفت نمود

آبی از جوی کشید

ماهی غمزده را

تا رسیم بر خانه

تنگ خاله بس بود

خاله ام گفت: بدو

ما در آن کوچه زیبا و قشنگ

میدویدیم چون باد................................خاله نمیدونم چرا تا قیامت میشه این شعر رو ادامه داد... ولی اگه قبول کنی همونجایی که توو اون کوچه باغ میدویم تا ماهی رو به خونه برسونیم تمومش کنم تا یک بک گراند در ذهنمون باقی بمونه از اون کوچه باغ و دویدن شما در حالی که ماهی رو کف دستتون گرفتین و منم با قدمهای کوچیک و لباسای خیس دنبالتون دارم میدو ام...

و اما یک دوست. درسته سر نزدی و توو پست آخرم شریک نبودی ولی این باعث نمیشه من یادم بره که یک دوست خوب دیگه هم دارم... همین که گاه گداری من رو در غمهات و شادیات سهیم کردی برام بسه که به عنوان یک دوست قبولت داشته باشم...امیدوارم این شعر مورد پسندت واقع بشه...

از قضا دارم دوست

نام او هست یک دوست

دوستی دل شفاف

کلبه اش هست ساده

ولیکن، پر مزراب

او خدایی دارد، شاد

شادیش ساده و ناب

گاه گاه میگردد

دل و دستش بی تاب

آنقدر هست درست

که به ایمان و خدایش نشود ساده و سست...

و اما خاتون خانم... ببین فردا نگی نگفتیا... من خواستم پارتی بازی کنم، از تو موضوع شعرت رو بپرسم ولی همش گفتی نمیدونم...این نمیدونمای تو هم شده بلای جون من...دوست دارم از همون قسمت درباره وبلاگت برای شعری که میخوام بنویسم استفاده کنم...در ضمن باید بگم که واقعاً دوست شریف و با درکی هستی...امیدوارم این شعر مورد پسندت واقع بشه...

بیست و نه روز شده است

که بهار، رخت خویش بر بسته است

فصلی از رنگ و نگاری گرم است

چشم دنیا شده بازم روشن

خبر آمد که در این روز گلی در راه است

گل ما هست سپید

قنچه ای در پس آن رنگ امید

گو ایا در همه ی شهر به مریم شهره است

همه جا حرف گل ماست

همه جا زمزمه آمدنش پیچیده است

همه گویند که وقتی آید

همه ی گلها را

شاد و مسرور و تو خندان بینی

او همی خوش خنده است

اندکی هم ساده است

دلی پر مهر دارد

همه میدانند او

عشق تابستان است

ولیکن از پاییز

اندکی بیزار است

او همی خوش شانس است

ولی در فکر خودش

اندکی بد شانس است

همه جا دارد دوست

بس که او گردشی است

همی گویند که وقتی آید

آسمان پر ز ستاره است

اندکی چشم باید

که ببیند رخشان

آسمان دل خویش

همی گویند که او

تک به دنیا آید

ولیکن تنها نیست

چون همه شهر به دنبال غمش می آیند

همه ما اینجا

منتظر میمانیم

که بیاید گل ما

تا همه شاد شویم

به دل خوش قدمش

امیدوارم تونسته باشم از خجالت همگی در بیام....

ممنون که هستید.........

دوشنبه چهارم آبان ماه سال 1388
.

۲۶ نظر:

  1. خب اولا که اول....

    پاسخحذف
  2. میدونی که حالم زیاد خوش نیست و الان که دارم اینها رو می نویسم ضعف شدید دارم و دارم شر شر عرق میریزم....

    پاسخحذف
  3. همه شعراتو خوندم ...همه قشنگ بودن والبته چیزی بیشتر قشنگشون میکرد صمیمیتی بود که تو شعرات نسبت به دوستات داری.....

    پاسخحذف
  4. خوشحالم که برگشتی و اینقدر عاقل هستی که ودت میتونی از پس مشکلاتت بر بیایی..
    امیدوارم اونی هم که رفته خوشبخت بشه و بهتره که همه براش آرزوی خوشبختی بکنیم.بدون که اون هم مسیری رو رفته که خداوند براش در نظر گرفته و در تقدیرش چنین بوده....

    پاسخحذف
  5. بازم بخاطر اینکه اینقدر مهربونی و دل بزرگی داری و صادقانه و صمیمانه به همه محبت میکنی هم بهت تبریک میگم هم ازت تشکر میکنم.....

    آرزوی بهترین ها رو برات دارم .....

    خوشحالم که برگشتی...

    پاسخحذف
  6. به به، مبارکه به سلامتی.. خوشبخت برگشته ها...
    خبر میدادید گاوی، گوسفندی، شتری، اگه هم نبود گنجشکی، فنچی چیزی جلوی پاتون قربونی میکردیم خواهر زاده گلم...
    خوبید؟ خوشید؟ چه خبرا؟
    بریم سر نوشته هاتون که دو بار خوندم و کلی هم از دستتون خندیدم...

    پاسخحذف
  7. خوب کردید که برگشتید، آخه خواهر زاده من رو چه به دپرس بازی و از این سوسول بازیها؟
    ما و بقیه دوستان، همه میخواهیم آقای خوشبخت رو همیشه شاد و سر حال، با متنهای زیبا و مفید، آموزنده و گاهی هم طنزهای بسیار زیباشون ببینیم....

    به به، ببینید خواهر زاده من چه استعداد شعری هم داره ها..

    این شعر که مخاطب خاص داشت رو هم خوندم... چه قشنگ راهیشون کرده بودید ها.. فقط رحمی به ما میکردید که کم مونده بود از خنده منفجر بشیم....


    شما بسیار محبت دارید جناب خوشبخت.. خوبی از خودتونه..
    از بس خوبید، همه رو خوب میدونید....

    پاسخحذف
  8. میگم گلابی جان، حالا جدی تندی با یه میس کال می پری روی موبایل؟؟؟


    من هم شما رو دوست دارم خواهر زاده خوبم.. الان از این همه محبتتون اونقدر شرمنده ام که نگو و نپرس..
    عجب شعر قشنگی هم بود ها..
    چون مال من بود، اختیار داشتم و سیوش هم کردم..
    حالا جدی اختیار داشتم آیا؟؟!!

    پاسخحذف
  9. راستی، حالا دیگه دارید به نمره منفی سه افتخار میکنید؟
    دیگه از این نمره ها نبینم ها.. وگرنه دمپایی و جارو و..
    من اینقدر از ماهی می ترسم که نگید!! حتی اگه واسه خونه ماهی بخریم، من بهش دست هم نمیزنم.. زنده ش که دیگه جای خود داره.. این تنگهای ماهی عید رو که میخریم، من طرف تنگ نمیرم.. اگه ماهی از تنگ بیافته بیرون، کسی هم خونه نباشه، باز هم جرأت نمیکنم بردارم بیاندازمش توی آب.. کلاً یکی از ماهی، یکی هم از کل پرندگان وحشت دارم.. مثلاً همین جوجه های رنگی که دم عید می فروشن.. اگه از یک کیلومتری ببینم دارن میان طرفم، در میرم و هفت تا سوراخ قایم میشم!!! ترسو ام دیگه.. ملت از موش و مارمولک و اینا می ترسن، من از اینا نمیترسم و از ماهی و جوجه و مرغ و کبوتر و .. میترسم... دیگه این طوریه دیگه......
    پس گمون نکنم جرأت کنم ماهی رو کف دستم بگیرم.. باید بک گراوند رو عوضش کنیم... مثلاً من در حال فرار و ماهی بدبخت هم بی آب در حال جون دادن.. اهه.. چه بک گراوند بد و دلخراشی میشه.. همون بک گراوند شما بهتره...

    پاسخحذف
  10. راستی، حالا دیگه دارید به نمره منفی سه افتخار میکنید؟
    دیگه از این نمره ها نبینم ها.. وگرنه دمپایی و جارو و..
    من اینقدر از ماهی می ترسم که نگید!! حتی اگه واسه خونه ماهی بخریم، من بهش دست هم نمیزنم.. زنده ش که دیگه جای خود داره.. این تنگهای ماهی عید رو که میخریم، من طرف تنگ نمیرم.. اگه ماهی از تنگ بیافته بیرون، کسی هم خونه نباشه، باز هم جرأت نمیکنم بردارم بیاندازمش توی آب.. کلاً یکی از ماهی، یکی هم از کل پرندگان وحشت دارم.. مثلاً همین جوجه های رنگی که دم عید می فروشن.. اگه از یک کیلومتری ببینم دارن میان طرفم، در میرم و هفت تا سوراخ قایم میشم!!! ترسو ام دیگه.. ملت از موش و مارمولک و اینا می ترسن، من از اینا نمیترسم و از ماهی و جوجه و مرغ و کبوتر و .. میترسم... دیگه این طوریه دیگه......
    پس گمون نکنم جرأت کنم ماهی رو کف دستم بگیرم.. باید بک گراوند رو عوضش کنیم... مثلاً من در حال فرار و ماهی بدبخت هم بی آب در حال جون دادن.. اهه.. چه بک گراوند بد و دلخراشی میشه.. همون بک گراوند شما بهتره...

    پاسخحذف
  11. خوب شعر جناب یک دوست هم خیلی زیبا بود..
    من که ایشون رو نمیشناسم، اما مطمئنم ایشون هم لذت می برند...

    پاسخحذف
  12. و اما خاتون خانوم گل خودم..
    بله، خداییش دوستی با خاتون خانوم یه افتخاره، واقعاً خیلی گل و خانوم و نازنینند.. من که اینقدر خوشحالم دوستی به خوبی ایشون دارم که خدا میدونه...
    یه وقت بهش تو بگید من میدونم و شما.. گفته باشم...
    ضمناً یه جایی!! دیدم که گفتید میخواهید سبیلهای خاتون خانوم رو دود بدید!! درسته آیا؟
    اولاً خاتون خانوم سبیل ندارن و باید گیسهاشون رو مثال میزدید..
    دومش هم اینکه کسی مگه جرأت داره به خاتون خانومی ما بگه بالای چشمت ابروئه؟ اونوقته که با جارو و لنگه دمپایی من روبرو میشه.. پس حواستون رو جمع کنید.. خیال نکنید چون خواهر زاده م هستید پارتی بازی میکنم ها... دهههه....

    وای که چه شعر خوشگلی هم براشون گفتید ها...
    این خاتون خانوم بسکه مهربون و گله همه جا دوست زیاد داره و همه دوستش دارن قربونش برم الهی..

    هم اسمش گله، هم خودش گله.. خیلییییییییییی هم گل نازنین و مهربونیه..

    پاسخحذف
  13. لذت بردیم جناب خوشبخت، اون هم در حد لالیگا به قول خودتون...

    موفق باشید..
    شاد زی همیشه...

    پاسخحذف
  14. ای بابا هستی جان باز که شرمنده کردی ..بسه بابا اینقدر هندونه رو من اخه کجا جا بدم.؟؟؟؟؟

    پاسخحذف
  15. کاری نداره که خاتون بانو بنداز زیر بغل من...

    اینقده هندونه زیر بغلی دوست داااااااارم....

    پاسخحذف
  16. به هرحال هر انسان
    اگر یک کتاب هم نباشد یک کلمه است
    و ناچار باکسی که معنی این کلمه را می داند

    احساس یک پیوند غیبی میکند

    ّ,,دکترشریعتی,,



    حتما سری به من بزن!!!



    منتظرم اااااااااااااااا









    جالب بود


    خیلی

    پاسخحذف
  17. سلاملکمج ناب خوشبختتتتتتتت احوالات؟ رسیدن به خیر . بابا دمت گرم این چند روزه اینجا چه خبر بوده؟ یدفعه عاشق شدی یکدفعه عشقت گذاشت رفت یکدفعه دلت شکست یکدفعه شاعر شدی چی شده؟؟؟ مرسی از شعرت باز خوبه شما هستی واسه دل ما هم که شده برامون شعر بگی وگرنه ما کسی را نداریم برامون از این رمانتیک بازیهها داراره منم که حساااااااااااس خوب تعریف کنین سفر بودین؟ خوش گذشت من همیشه می یام وب شما منتهی نمی دونم بعضی وقتها نمی شه کامنت گذاشت البته اشکال باید از سیستم خودم باشم. خیلی خیی حال کردم با شعرات عالی بود و خیلی مرسییییی شاد شاد باشی دوست خوب من اینم بگم اونی که رفت راه را باز کرد واسه اومدن یکی بهتر مطمئن باش شاد باشی بایی

    پاسخحذف
  18. سلام خوشبخت جونم منم اهلی دوست خاله خانم شما هستی خوب من مواد اولیه رو آماده کردم فقط شرمنده تمبک پیدا نکردم جاش فابلمه آوردم اشکال که نداره ؟؟
    و اما بعد از بزن و بخون و مقداری هم حرکات موزون بابت ورزش و تندرستی بریم سر حل مشکل من .ظاهرا وقتی وبلاگ من رو با IEباز میکنن تعذاذی از پست ها و جای کامنت حذف میشه میشه لطف کنی خودت ببینی من با فایر فاکس کار میکنم متوجه نمی شم ولی دوستانی که با IEکار میکنن نمی تونن کامنت بذارن یا بعضی از پستها رو ببینن آدرس فالب و کد اونرو برات میذارم ممنون میشم لطف کنی و بیمار ما رو مداوا کنی
    http://parstemplate.blogfa.com/page/sabzine_source.aspx
    قبلا از مجریان برنامه کمال تشکر را دارم

    پاسخحذف
  19. بابااااااااااااااا مهندس کلی سرت شلوغ شده هاااااااااااااااااااااااا...

    چقدر عالی ...

    آفرین پسر گل....

    پاسخحذف
  20. ببینید جناب خوشبخت، الان چند تا از پستهای جدید اهلی نشون داده نمیشه.. خوب؟
    بعد برو توی پست نوع نگاه ما به زندگی..
    بذارید کپی کنم:
    پسر سپس افزود: متشکرم پدر که نشان دادي ما چقدر فقير هستيم!





    آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از

    ..
    این آلفرد نوبل از جمله.. این یکی از پستهای قدیمی اهلی بوده که داره با پست نوع نگاه ما به زندگی قاطی نشون داده میشه..
    یعنی تا قبل از کلمه آلفرد نوبل یک پست بوده، از آلفرد نوبل به بعد یک پست قدیمی بوده...
    امیدوارم الان دیگه متوجه منظورم شده باشید جناب خوشبخت...

    یه قالب خوشگل براش طراحی کن داداشم..
    این بنده خدا یکی از دوستان خیلی گل منه ها..
    کلی پز خواهر زاده م رو پیشش دادم..
    ضایع نکنی ما رو آقای خوشبخت..

    شاد زی همیشه..

    پاسخحذف
  21. سلام خوشبخت جان . خوبی؟ کم به من سر می زنی؟ نکنه ناراحتی ازمون؟خوشبخت من که دارم میمیرم . مثه آب کش شدم . بازم خیلی پر روام.میام سر می زنم موندم چه جوری لطف تو و بچه ها رو جبران کنم . همین کامنت از دستم میاد .دیگه شرمنده . خوشبخت راستی من باهات شوخی می کنم ناراخت می شی؟اگه آره بگو که دیگه شوخی نکنم .دوست گل منی نمی خوام ازم برنجی . سعی کردم خودت چراغ اول پستم رو روشن کنی ولی دیر رسیدی مهم اینه که تو دوستای من اولی. به قول کچل سالار ما چاکرتیم. پیشنهادتم خوب بود . اینجوری اگه امیدی هست که میاد دیگه کاملا نا امید می شم

    پاسخحذف
  22. سلام جناب خوشبخت..

    بابا کجای وبلاگ درسته که شما میگید درسته؟؟؟

    الان دو سه تا از پستهای اهلی نشون داده نمیشه که..
    کاش یه بار هم با فایرفاکس نگاه میکردید و متوجه عرایض ما میشدید...

    ببینید باز هم واسه مثال چند قسمت رو هم بهتون نشون میدم....

    یکی همون نوع نگاه ما به زندگی..
    همون طور که گفتم از آلفرد نوبل.. به بعد مال یه پست قدیمیه.. یعنی الان باید قبل از آلفرد نوبل، یک کامنتینگ باشه و تاریخ نوشته مشخص باشه...

    یا اینجا که اسم پست نوشته همسفر.
    ببینید از نمی دانم کدام هموطن با ذوق و با استعداد و با هوش ما برای اولین بار واژه بند تنبانی.. مال یه پست قدیمی تره... باز هم با پست بالایی قاطی نشون داده میشه.. یعنی بالای این جمله که کپی کردم براتون باید تاریخ نوشتن و کامنتینگ باشه داداشم...

    کاش یه بار با فایرفاکس هم باز میکردید تا متوجه مشکل می شدید داداشم....

    یه کاریش بکنید دیگهههههههه... خواهش میکنم...

    شاد زی همیشه....

    پاسخحذف
  23. عید میلاد امام رضا مبارک جناب خوشبخت..

    امیدوارم همیشه لبتون خندون و دلتون شاد باشه..

    شاد زی همیشه..

    پاسخحذف
  24. سلام خوش شانس خوشبخت . واقعا اسم خوشبخت برازنده ی شخص شخیص خودته . می دونی چرا ؟ چون خاله ی نازنینی مثل هستی جون مدافعت هستش . آهای خوشبخت خان دلیل دوم اینکه خاتون خانم جونم دوستته . دلیل سوم هم اینکه بابات آقای کفاشیانه . دلیل چهارم اینکه گلابی بازدید کننده ی وبلاگته .هاهاهاهاها. این آخری رو شوخی کردم .

    پاسخحذف
  25. خوشبخت باید بگم ما هیچ جا نمی بریمت . تازه ببریمتم باید آمپول بزنیا . دکتره گفته باید آمپول من و خاتونم بزنی . تازه رفتی واسه خاله هستیتم کامنت گذاشتی داری اونم مریض می کنی. واه واه واه . بلا به دور . بچه انقدر آتیش نسوزون دیگه . به بابات شکایتت رو شب می کنم صبر کننننننن.خوشبختی بسازم .... می گم عمو کفاشیان خوشبخت به من زبون درازی کرد .

    پاسخحذف
  26. سلام.امروز میری عروسی؟منم می بری؟یه شلوار کردی دوختم با گیوه می خوام بپوشم . اگه تو هم بخوای یه دونه شلوار کردی آبی نفتی دارم با کش ریگلاژ می شه ،بگو برات بیارم . تازه از این سربند ریش ریشی هام دارم . خوشبخت هر چی نخوردی بریز تو نایلون بیار برای من . باشه؟

    پاسخحذف