۱۳۸۸ آبان ۱۲, سه‌شنبه

پول نفت

صده ای دورتر از این صده بود

که بشد نفت پیدا در ایران

مستشاری بود و جیب شاهنشاهی

خرج آن سُر سُره و گردش و آن لاتاری

تپشهای دل این وطنم

مردمان ینگه دنیا شاد نمود

همه شوسه هاشان آسفالت نمود

همه سقفهاشان ضد آب نمود

پول این نفت سیاه

ساخت روزهای سپید

از برای کشوری بی رنگ و امید

ولی اما وطنم

در دلش می نالید

همه مردم به لقمه نانی ساده

سیر می کردند شکم نازک خویش

جامه هاشان ژنده و بی مقدار

قلبهاشان کوچک و پر مقدار

همه در هم به خدایی دل بسته

شب و روز به دعایش پیوسته

که خدایا وطنم آزاد کن...

شد وطن در دهه شصت آزاد

البته این نظر خاص مباد

همه کارها به دست خودیها افتاد

نفت استخراج میشد از چاه قدیم

تا بدین جا همه چیز عالی بود

تا که یک روز کسی از داخل ما

دست انداخت به دارایی ما

تا همه کار بد او دیدند

به کار دل خویش خندیدند

که چرا او بکند من نمکنم

که چرا او ببرد، من نبرم

حق من بیشتر از حق تو بود

که به هنگام نبرد

دشمن این دست مرا نیز بربود

پس چرا من نبرم تو ببری

بلی ای دوست

همه آنها که شب و روز

به دعا وطن آزاد نمودند

بشدند گرگ و به گله خویش زدند

هیچ هم وطنی به کسی رحم نکرد

ولی اما وطنم

در دلش می نالد

نیمه ای از مردم

به لقمه نانی ساده

می نمایند باز سیر

شکم نازک خویش

جامه هاشان ژنده و بی مقدار

قلبهاشان کوچک و پر مقدار

همه در هم به خدایی دل بسته

شب و روز به دعایش پیوسته

که خدایا وطنم آزاد کن...







سه شنبه دوازدهم آبان ماه سال 1388

.

۷ نظر:

  1. اووووووووووووووووول

    میخونم برمیگردم

    پاسخحذف
  2. دیگه هیچی نمیگم...

    خدایا وطنم آزاد کن....

    پاسخحذف
  3. همون که بالا گفتم، میخونم بر میگردم..

    :دی

    شاد زی..

    پاسخحذف
  4. کجایید خواهرزاده بی معرفت؟
    حالا چون مسنجر نیست، نباید یه سری به من بزنید و یه خبر از حال و احوالتون بهم بدید؟؟

    امیدوارم هر جا هستید دلتون شاد و لبتون خندون باشه..

    هنوز کامنت مربوط به مطلبتون رو آماده نکردم، واسه همین هم نمیخوام کامنت الکی بدم و خودم رو راحت کنم.. می نویسم و فردا می فرستم کامل و دقیق داداشم...

    شاد زی همیشه...

    پاسخحذف
  5. اااااااااا کلی کامنت گذاشتم پرید

    پاسخحذف
  6. سلاملکم خوبی جناب خوشبخت باید بگم به به به به می بینم که شعر سیاسی هم از خودتون در می کنید. بعدم اینکه یه سوال اون کامنتی که گذاشتین و برام طلب رفع حاجت کردین و اون خنده ی مشکوکی که کنارش بود و اینکه دیر شده اما هنوز هم وقت هست و ... اینا یعنی چی ؟ البته که بنده از دعاگویی شما خرسند شدم اما در این باب حس مشکوکی بهم دست داد لطفا توضیح بفرمایید قصد و غرضتان را. پیلیز شاد باشی بای

    پاسخحذف
  7. سلام من نمی دونم کامنت هایی که براتون میذارم میرسه یا نه میشه یک ندا بدین اگه میرسه؟؟؟؟ امان از بیسواتی :(

    الا ای نفت! روز خوش نبینی
    گل عیش از حیات خود نچینی
    نشد چون بچّه ی آدم بیایی
    دمی هم بر سر سفره نشینی!

    پاسخحذف