۱۳۸۹ آذر ۲۵, پنجشنبه

دو رکعت نماز عشق

درود بر خداوند که تنها اوست که شایسته عشق ورزیدن است.

هر سال دهه محرم درگیر و دار مغازه و فروش و توازن مالی و از این دسته اعمال خوشایند و مورد پسند میباشیم تا به تاسوا و عاشورا برسیم...

دو روز در سال فروشگاه تعطیل میشه و این دو روز دقیقاً روز تاسوا و عاشورا است...

بعضی از کسبه برنامه ریزی میکنن برای یک سفر دو روزه به هر جایی که بهشون بیشتر خوش بگذره، اعم از زیارتی و سیاحتی و عشق و حالی...

این دو روز بنده و شریک عزیزتر از جان، سعی میکنیم یه گوشه دنج و آروم داخل منزل پیدا کرده و سپس برای یک روز در سال هم که شده تا ساعت 12 ظهر بخوابیم و فارغ از کسری اجناس و فروش و حساب و کتاب و موقعیت طلایی و شکست باشیم...

تاسوا دقیقاً با وجود بچه خواهر شیرین بنده نهایت بتروکونید تا ساعت 9 صبح میتونید بخوابید از بس که عاشق بدو بدو و نظری و گلاب پاشی و این جور برنامه های این روزه.

عاشورا هم تنها تا ساعت 10 مجاز به خواب هستیم. چون مادر عزیزتر از جان، عاشق بیدار باشه کله صحر عاشوراست و تنها تکه کلامش اینه که خدا قهرش میگیره توو این روز عزیز تا لنگ ظهر بگیری بخوابی!!!

پس در نتیجه تنها فکر نظری و رویاییه یک خواب خوش و راحته که این روزها رو برای ما از روزهای دیگه متمایز میکنه!!!

دور از استراحت و این گونه مسائل که فقط در رویای شیرین ما میگذره در این دو روز اتفاقات نادر زیادی می افته... مثلاً بچه خواهر بنده با یه قابلمه آش نظری که از همسایه گرفته پهن میشه وسط آشپزخونه و مادر نظر قربونی میکنه که صدقه سری بچه بشه که هیچیش نشده!!!

صدای دارام دارام بومب آنقدر بلند بلند نواخته میشه که سرعت تپش قلب از یکصد و خورده ای به هزار و خورده ای میرسونه و تمام عزیزانی که بیمار قلبی توو خونه دارن به شفاعت این روز میرسن و بیمارشون به رحمت خدا میره...

بخت دخترای دم بخت باز میشه مثلاً دختر زهرا خانوم ، مونا ملقب به شمشیر زن یک دست که برنده دو دوره مسابقات کاتای تک نفره زنان کشوره همین محرم سال پیش باز شد به همراه دختر سارا خانوم ، مریم ملقب به مریم قورباغه و دختران دم بخت دیگری که ذهن یاری نمیکنه همشون رو اسم ببرم...

و اما لپ کلام:

منظور از این روده درازی ها این است که خوشبختانه یا متاسفانه دهه محرم رفته رفته در حال تبدیل به یک کارناوال است که این امر ماهیت حقیقی محرم را مخدوش و رفته رفته از بین میبرد.
این امر تنها به این دلیل است که سو استفاده های شخصی از نام امام حسین و حرکتی که ایشان نمودند در بین برخی سیاسیون بسیار رایج است و مردم از این گونه رفتارها روز به روز خسته و خسته تر میشوند و انسانها و مسئولینی را مشاهده میکنند که نام مظلومان دشت کربلا را به زبان می آورند و بیت المال را به تاراج میبرند و نام امام حسین را می آورند و رشوه های کلان اقتصادی را موجه میدانند نام اعمه را می آورند و وامهای کلان بانکی میگرند و آب از آب تکان نمیخورد...

نمیگویم همه سیاسیون این عمل را انجام میدهند ولی این امر عادت پسندیده ای در میان پادشاه پرستان سیاسی است... کسانی که تنها اسم شاه را یدک نمیکشند و از سوپورچی دربارشان گرفته تا خزانه دارشان همه باید از فامیلهای درجه یک و دو و سه پادشاه باشند تا ایشان خیالش از خیانت راحت باشد و به هر کس میخواهد ببخشد و به هر ارگانی که دوست میدارد اختیار دهد و از هر کسی خوشش نمی آید زیر پا له کند...

مردم دیگر خسته شده اند ولی باید بدانند... امام حسین اگر جنگید، میدانست به شهادت میرسد و میدانست حتی زره ای شانس پیروزی ندارد و میدانست قربانگاه او همان دشت نینواست و از طرفی میتوانست مانند برادر خویش امان نامه امضا کند و صلح نماید ولی او عاشق خدا بود... او عاشق خالقی بود که ترس از مرگ را از قلب او زدوده بود و میدانست حکومت جور و ستم و حکومت بر پایه ریا و ریا کاری هیچگاه پاینده نمی ماند و تنها خون اوست که این حکومت را از پای در خواهد آورد...

به چهره امروز حکومت نگاه میندازید بلکه آینده آن را نظاره گر باشید چرا که آینده در دستان خداوندی است که ریا کار و منافق را از کافر پست تر میداند... امروز شاید چند نفری در دستگاه حکومت جور و ستم باشند که به فکر یتیمان و گرسنگان خیابانی و تهی دستان بی نوا هستند ولی فردا حتی این چند نفر هم یا باید خود را با شرایط مستکبران وفق دهند و یا از آن رخت بر بندند و آن روز، روز مرگ حکومت بر پایه جور و ریا و ستم است.
امروز ظهر دو رکعت نماز عشق به خالقم رو خوندم و همتون رو دعا کردم...

امشب چهارتا شمع گرفتم به نیت مشکل هر کدوم یه شمع روشن کردم...

خالقم همیشه پشتیبان من است و هر لحظه نزدیکتر و نزدیکتر از دیروز به من...
*پنجشنبه بیست و پنجم آذر ماه سال هزار و سیصد و هشتاد و نه*

۱۲ نظر:

  1. سلام ... خوبی ؟
    به من اصلا حال تو ربطی نداره اما گفتم بپرسم لال از دنیا نرم ...
    توی خالی بند چرا آدم نمیشی ؟؟؟ تو که تو روزهای معمولیم تا 11 خوابی ؟ منه بیچاره باید هی زنگ بزنم بگم بیدار شو ...
    بیچاره شریکت ... من میدونم چه قدر پیر شده از دست تو ... کچل شی الهی ... تا تو بستنی بخوری و تخمه بشکنی و به دختر عقدس خانم تیکه بندازی هرچی شلوار و شرته ازت زدن ... دست مادر و خواهر زاده ی شیرین درد نکنه ... دلمان خنک شده و قیلی ویلی رفت ...جون من صدای تبلم اومد ؟؟؟ دمم گرم ... یارو گفت گوش خوشبخت کر میکنه ها ... من گفتم خالی میبنده ... کاش گنده ترشو میخریدم الان سکته کرده بودی ... چه هیت خوبی دارین ... واقعا شوهر میده ؟؟؟ مال ما که امام حسین بخش زنان زایمانش رو بر عهده گرفته ... هی فقط زنای بی بچه رو بچه میده ...

    پاسخحذف
  2. بچه های محل ما یه شعر معروف دارن که بر وزن شعر سقای حسین سید و سالار نیامده اما مفهوم شعر تحریف شده در حد بنز ... مینویسمش ولی قول بده حفظش نکنی ...
    2555(شماره ی تلفن طرف)، یه ربع به 5 زنگی بزن ... بو(بگو) با عباس کار دارِم ، شیخ رقاص کار دارِم ... حسین ...

    پاسخحذف
  3. کارناوال حق با توست ... اما دلت خوشه ها ... کدوم سیاست ... کدوم فقر و به فکر فقرا بودن ... کدوم چند سال دیگه ... مملکت روی یه قانون داره پیش میره ... اونم قانون جنگله ... هر کس مالش بیشتر و مرفه تر مدت زمان زندگیشم بیشتر ... امثال اون بچهی کبریت فروش باید بمیره ... بایدی نیست ها ، اما وقتی نون میشه دونه ای 1000 اونم نداره بخره میمیره ... به جاش پول و گردش و ارزش تقاضا و عرضه بین ساسیون و آقا زاده هاست ... گور بابای دیگران ... اونا رجال سیاسین و زندگی مرفه و دانشگاههای آنچنانی میخوان ... بابای ما میخواست سیاست مدار بشه ...نه ؟؟؟؟

    پاسخحذف
  4. دستت درد نکنه ... منم روشن کردم ... ایشالا امام حسین حاجتت بده ...
    منم خالق دارم تا چشت در بیاد ... چیزه بای تا های ...
    چه با کلاسم من ها ... ای یعنی کار نداری بری بمیری ؟؟؟

    پاسخحذف
  5. فکر نکنی من بی جنبه ام ها ... فقط مگه گیرت نیارم ...
    خدمتی ازت میرسم که ...
    خوشبختتتتتتتتتتتتتتتتتتتت خاله کجاست این ریموت تورو بزنه ؟؟؟؟

    پاسخحذف
  6. خـــآتون خـــآموش۲۷ آذر ۱۳۸۹ ساعت ۱۹:۵۰

    می بینم که برگشتی و باز رفتی بالا منبر..بعدا میام و مفصل حرف میزنم ..

    پاسخحذف
  7. به به چشم ما به دست نوشته جناب خوشبخت عزیز روشن شکر خدا مثل اینکه این خواب تا ساعت 9 و 10 کمی تا قسمتی حال شما رو دگرگون کرده و دلتون برای اینجا و اهلش تنگیده خدا خیر بده هر چی دو روز تعطیلیه

    پاسخحذف
  8. واما بعد
    اینکه هر کسی در این ایام چه میکند با خود طرفه ولی جالبه که امام حسین همه جور مشتری داره و بساط برای همه آماده است از نذری پزان بگیر تا نذری خوران از نوازندگان و سینه زنان بگیر تا تماشاچیان همه همه حالش رو میبرن یکی مشکی پوش میشه یکی مشکی فروش کار همه سکه میشه و برای همه سرگرمی مهیا میشه کسانی که تا دیروز دین رو مسخره می کردن تو صف گرفتن غدای امام حسین یک ساعت کله میکشن دعوا راه میندازن هم رو هل میدن که ذوتا غذا بیشتر بگیرن ....

    پاسخحذف
  9. آقای خوشبخت عزیز در حق برادر امام حسین کم لطفی کردی صلح امام حسن عین جنگ امام حسین بود هر دو به خواست و دستور خداوند بود نه اینکه امام حسین عاشق خدا باشه و امام حسن دنیا رو به خدا ترجیح بده معاویه بسیار زیرک و مکار بود و یزید بسیار رسوا و بدکار زمان این دو متفاوت بود و خواست مردم و نوع مبارزه با اینها متفاوت
    مردم از امام خسین خواستند که بیاید امام حسین رو با هزاران نامه دعوت کردند ولی در مورد امام حسن این نبود مردمی که امام حسین رو دعوت کردن چه کردند که آنانی که حتی یک دعوت هم نکردند بکنند؟!
    خوب دیگه بیشتر از این منبر رو طول نمیدم ;) میترسم از حوصله آقای خوشبخت ما بیرون باشه در ضمن لطفا پاکت فراموش نشه چاق باشه لطفا p:

    پاسخحذف
  10. سلام ...
    آره آره شبیه تو نیست ... خدا نکنه یعنی اصلا شبیه تو باشه ...
    نخیرم ، ما فارسی درست درمون حرف میزنیم ، فقط یه کم اِ اُ اَ جابه جا میکنیم که همه متوجه میشن ... تازه لرستان یا همون پاریس کوچولو هزارتا زبون متفاوت بلتن ، مثل شما نیستن که باری همینم کامپیوتراشون سر پان ...
    یه کم از مامانت یاد بگیر ... ببین تورو خدا ... خوشبخت میخوای دایی من بشی؟؟؟
    بابای منم یه قربانی برای موناست ... گازش بزن شاید ادب شه ...
    همینه که منه بیچاره الان 3 ماهه منتظر توام ... 3نصفه شب نمیدونم چرا نمیرسه ؟
    حضرتت تو حلقم ... بی تربیت من نمیفهمم ؟؟؟ من خیلی هم میفهمم ، به روی خودم نمیارم که یه موقع ریا نشه ... دیدی که فرار مغز ها این روزا بی داد میکنه ...
    کلا من باحالم ... میدونی ؟؟؟ خیلی همه دوستم دارن ... مثل تو که نیستم ... با تو فرق دارم خیلیییییییی...
    اصولا خاله جونم دل میبرن ، دل نمیدن ... بعدم طرف نازنین نیست که ، جوادی ، اصغری ، چیزیه ...
    خوشبخت خاله میکشمون ...

    پاسخحذف
  11. سلام خاله...

    یلدات مبارک...

    دلم برا وبلاگت تنگیده بود گفتم یه مبارک باد برات اینجا بگذارم...

    پاسخحذف
  12. هر کار کردم هرچی حرفام رو خلاصه کردم در جوابیه کامنتدونیه خودم جا نشد اینجا کاملتر جواب دادم ;)

    خوبه تورو دو سه روز راه دادن من که تو کنکور مهد کودک رد شدم اصلا بیا بزنیم تو کار مهد کودک من و گلابی میشیم خاله تو هم بشو عمو مردیم از بس خاله نشدیم البته نمیدونم شما عمو شدی یا نه؟؟؟ ولی یکی دوبار عمو شدن فایده نداره اینطوری 50 بار عمو میشی تازشم برای هر بار عمویی پولم میگیری چه مهد کودکی میشه مهدی که ما خاله و عموش باشیم :))) از حالا برای بچه های دوست و
    اشنا جا رزرو کن تازشم میتونیم یک کلاس خصوصی بذاریم با تضمین قبولی در مهد کودک گلابیه اهلی شده ی خوشبخت عجب درآمدزایی بکنیم

    پاسخحذف